کمی عاشقانه....!

کـاش مـیـشـد بـفـهـمـی...

ایـن روزهـا چـقـدر هـوایـیـت شـدم...

کـاش لا اَقـَل مـیـتـونـسـتـی اشـک هـایـی کـه از فـَراقـت،روی گـونـه هـام

مـیـلـغـزن پـاک کـنـی...

این روزها دیگر هر صدایی که می آید منتظرم تا تو باشی

آتشی در سینه دارم که جز با دیدن رویت آرام نمی شود

آه....چه طولانی شد این عطش!

چقدر جانگداز است این فراق......!!

و بـی قـرارتـر و دیـوونـه تـر از هـمـه زمـان دلـم مـیـخـواهـدت......




نظرات شما عزیزان:

امیرحسین
ساعت14:54---26 بهمن 1393
یه پیر زن و یه پیر مرد تو یه خونه زندگی میکردن
پیره زنه موقع خواب خروپف میکرده و نمیذاشته پیر مرد بخوابه و
پیرمرد تا صبح بیدار میمونده وقتی ام که پیره زنه بیدار میشد بش میگفته که خروپف میکنی
پیر زن قبول نمیکرده و میگفت من خروپف نمیکنم.پیر مرد برای این که ثابت کنه پیر زن خروپف میکنه یه شب
صدای خروپف پیرزنه رو ضبط میکنه که وقتی پیرزن بیدارشد بش نشون بده.همون شب دیگه پیرزن از خواب پا نمیشه
تا پیر مرد صداشو نشون بده و همون صدای خروپف ضبط شده از پیرزن تا چند سال برای پیر مرد حکم لالایی رو داشته و شبا تا اون صدای خروپف رو گوش نمیداد خوابش نمی برد و
عشق یعنی........
پاسخ:زیبا و عالی بود مث همیشه.....ممنون...........


امیرحسین
ساعت14:43---26 بهمن 1393
تو را خودم چشم زدم



بس که نوشتمت میان شعرهایم



بی آنکه اسپند بچرخانم میان واژه ها...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : 23 / 11 / 1393برچسب:کمی عاشقانه,عشق, | | نويسنده : ساده دل |